یادداشت های حبیب اله حاجی زاده یادداشت ها - معرفی کتاب- مقالات فرهنگی
| ||
« کمی دیرتر» ، عنوان کتابی است از سید مهدی شجاعی .این کتاب 267 صفحه دارد که توسط انتشارات کتاب نیستان در اسفند در 1391 به چاپ رسیده است. تیراژ 5000 نسخه.و با قیمت 7500 تومان. واقعا کتاب کمی دیر تر را کمی دیر تر از خواندنش نوشتم . شاید اگر بلافاصله بعد از خواند کتاب این مطالب را می نوشتم ، نوشته طور دیگری می بود . به هر حال. سید مهدی شجاعی را با مناجات نامه و متن های نثر مسجع ادبی الهی مذهبی می شناختم . « کشتی پهلو گرفته » و « سقای آب و ادب » از آثار اوست. در ابتدای کتاب آیه ای از سوره ی « یس » آورده است. « و از دور دست ترین نقطه ی شهر ، مردی شتابان آمد و گفت : آی ملت از رسولان پیروی کنید.» در مقدمه ی کتاب با عنوان « بلا تشبیه مقدمه»دلیل نوشتن کتابش را می نویسد.
«بارها در طول نوشتن این رمان دچار تردید و دودلی شدم. یک دلم میگفت: بیا و از خیر این کار بگذر و برای خودت دشمن تراشی نکن. عقل هم چیز خوبی است! مثل مگس بر روی زخم ها و عفونت ها ننشین! خوبی ها را ببین. دل دیگرم میگفت: نویسنده باید آینه باشد. آینه اگر زشتی ها را بپوشاند و فقط زیبایی ها را نشان دهد که دیگر آینه نیست ... سرت را درد آوردم ولی دوست داشتم بدونی که در طول این کار با خودم چه دست و پنجه هایی نرم کردم ... به خودم گفتم عموم کسانی که پیش از این تقدیر و تحسینت میکردند، بعد از انتشار این کار، ممکنه تقبیح و نکوهشت کنند.» متن فوق در فصل سوم کتاب آمده است. این کتاب چهار فصل دارد . ولی بر خلاف طبیعت از بهار شروع نمی شود . بلکه از زمستان شروع می شود . زمستان و سرد و شاید تاریکی . و در انتها به بهار می رسد.شاید بتوان عنوان رمان به این کتاب داستان داد. به هر حال این یک اثر متفاوتی است از سید مهدی شجاعی. داستان از این جا آغاز می شود که در شب نیمه ی شعبان در یک هیات مذهبی همه می گویند . « آقا بیا » و فقط یک نفر آن وسط داد می زند « آقا نیا» و بعد برخورد و مواجهه ی افراد و شخصیت های مختلف با این جوان ... . راوی حتی به خودش هم رحم نمی کند و ناخالص بودن خودش را در بحث انتظار به میدان می کشد. نویسنده در فصل های بعد به سراغ باطن این افراد می رود . افرادی که فقط مدعی انتظار هستند . سوژه ی مناسبی است برای فیلم ، اگر کسی جرات کند و یا حداقل با یک بازنویسی برای یک تئاتر. راوی در خلال داستان طوری صحبت می کند که گویی خود سید مهدی شجاعی است که افراد خاصی را در جامعه ی معاصر نشانه رفته و دارد آن ها را نقد می کند . آن هم چه نقدی ... نویسنده راه حل هایی را هم برای روش صحیح انتظار بیان می کند . در کل یک اثر مذهبی است. فصل آخر ، یعنی فصل چهارم را به نقل خاطراتی از زندگانی « علامه حلی ، علامه مجلسی ، کربلایی محمد قفل ساز» از منتظران واقعی ظهور می پردازد ، که هرچند این جریان تاریخی را قبلا شنیده یا خوانده باشی ،ولی با قلم روان شجاعی ، اجازه ی بستن کتاب را به خود نمی دهی. حبیب اله حاجی زاده
[ شنبه 91/4/24 ] [ 6:25 عصر ] [ حبیب اله حاجی زاده ]
[ نظرات () ]
کتاب (( روی ماه خداوند را ببوس)) نوشته ی مصطفی مستور ،توسط نشر مرکز به چاپ رسیده ، چاپ سی ام این کتاب را گرفتم و خواندم. قبل از این خیلی درباره ی کتاب شنیده و خوانده بودم. کتاب 114 صفحه داردو با قیمت 2200 تومان به فروش می رسد.در مقدمه ی داستان این جمله ی زیبا نوشته شده ((هرکس روزنه ای است به سمت خداوند. اگر اندوهناک شود . اگر به شدت اندوهناک شود.)) داستان 20 بخش دارد که در هر بخش ، قسمت های از شخصیت های داستانی را بیان می کند. کلیت داستان درباره ی خدا باوری است . و. این که خدا را نمی شودصرفا از راه قانون فیزیک و علم خاص و...شناخت.هستی هم ساده است و هم پیچیده. آقا یونس دانشجوی دکترا است که پایان نامه اش را می خواهد دفاع کند . موضوع پایان نامه علت خودکشی شخصی به نام دکتر محسن پارسا استاد فیزیک دانشگاه است. نویسنده از زبان یکی از شخصیت های داستان به نام علی ، در صفحه ی 85 می نویسد:(( هستی لایه لایه س . تو در تو و پر از راز و البته پیچیده . برای درک اون باید خوب بود. همین . )) (( کسی که فقط خوب ها را انجام می ده به تدریج به یکی از کانون های هستی تبدیل می شه .منظورم از کانون اینه که در هر نقطه که ایستاده می تونه هستی رو در سیطره و فرمان خودش داشته باشه )) مصطفی مستور ، متولد 1344 اهواز و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است. از دیگر آثار داستانی او می توان به ((من دانای کل هستم )) ، ((عشق روی پیاده رو )) و (( من گنجشک نیستم )) اشاره کرد. اگر نویسنده جوان پسند تر می نوشت ، می شد خواندن این کتاب را به همه ی جوانان توصیه کرد. درگیری ذهنی شخصیت اصلی داستان ، مبنی بر وجود و وجوب و اثبات خدا ، در ابتدای داستان تصنعی به نظر می رسد . یعنی مثلا باید اتفاقی عجیب برای او می افتاد که در وجود خدا شک کند ، نه این که یک صبح از خواب بیدار شود و بگوید به راستی آیا خدا وجود دارد؟بی دلیل بودن این قضیه و تکرار شک او در حین داستان ، برای خواننده قابل توجیه نیست. [ شنبه 91/4/17 ] [ 12:15 عصر ] [ حبیب اله حاجی زاده ]
[ نظرات () ]
با جلال مدت ها قبل آشنا بودم . می شود گفت تقریبا تمامی آثارش را خوانده ام . از غرب زدگی گرفته تا مدیر مدرسه و خسی در میقات . تصورم این بود که نفرین رمین را هم خوانده ام اما وقتی کتاب را ئرق زدم دیدک که دریغ از یک صفحه و بی درنگ شروع کردم به خواندن . سایر آثار جلال آل احمد را در دوران دبیرستان خوانده بودم یعنی در سال های 71 تا 75 و زمان کنکور . جلال آن قدر در نوشته ها و نوع نوشتارم تاثیر داشت که خیلی از دوستان می گفتند ، چه قدر شبیه جلا می نویسی . ویرایش کننده ی پایان نامه ام می گفت ، آقا فعل های شما ناقصند جملاتتان کوتاه ان و اصلا تکلیف فعل برخی از جملاتتان معلوم نیست و من به یاد سخن سیمین دانشور (همسرجلال) افتادم که گفته بود نثر جلال تلگرافی است . تند و یک ریز . این نوع نوشتن خاص جلال است و چه زیبا. نفرین زمین را که نشر صدیقه چاپ کرده خوش آب و رنگ است . 304 صفحه داردو 6 فصل. میزان و عقرب و قوس و حمل و ثور و بالاخره کوسه برنشین معلمی که وارد روستا می شود و در همان مدرسه ی روستا اقامت می کند . او درون زندگی اجتماعی روستاییان نفوذ می کند و در روند زندگیب و سرنوشت آنان تاثیر گذار است . او در علم و مذهب و اقتصاد وساختمان و ازدواجشان نیز نظر می دهد . جلال از زبان راوی داستان ، حرف های خودش را می زند . نقدش را به حکومت و زمانه . تقسیم اراضی و چاه موتور و خطر مهاجرت روستاییان به شهر و قس علی هذا.
[ شنبه 91/4/3 ] [ 5:27 عصر ] [ حبیب اله حاجی زاده ]
[ نظرات () ]
وقتی از فضای اینترنت و رایانه دور هستی ، حداقل فرصت می کنی چند کتاب بخوانی و یا بیرون قدم بزنی و با چند نفر رو در رو صحبت کنی - سلام کنی ، محبت نمایی و عشق بورزی -و لازم نیست برای ارتباط از لینک و تبادل لینک و چت و وب و ...استفاده نمایی. گاه لازم که نه ، واجب است انسان با خود خلوت کند . گاه دست از کامپیوتر بکشد .گاه دست از طعام و گاه دست از سخن -باید به روزه ی طعام و روزه ی سکوت و روزه ی ... روزه ی کامپیوتر را هم اضافه کر د . در واقع هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد. نه در وبلاگ ها ، نه در ایمیل ها و نه در ... تنها تو می توانی دقایقی از خودت باشی. [ شنبه 91/4/3 ] [ 4:48 عصر ] [ حبیب اله حاجی زاده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |