یادداشت های حبیب اله حاجی زاده یادداشت ها - معرفی کتاب- مقالات فرهنگی
| ||
لالایی ها : به جرأت میتوان گفت، یکی از دلایل شهرت و محبوبیت "مصطفی رحماندوست" لالایی سرودهایست که ایشان برای برنامهی رادیویی گفته و سالهای سال مردم ایران زمین با این نغمه همدم بودهاند. لالاییها نغمههای دلنوازی است که در سرتاسر جهان، مادران و پرستاران، برای خردسالان میخوانند. آنان این نواها را برای خواباندن کودک استفاده میکنند. البته نوع این لالاییها در فرهنگها و ملل گوناگون، متفاوت است. «وقتی به هر لالایی، اعم از ایرانی، عربی، انگلیسی و یا... نگاه میکنیم. سه بعد در آن میبینیم: اولین بعد آن، بعد شاعرانه آن است. یعنی لالایی دارای حالتی شاعرانه، هم در مضمون و هم در وزن و هم در قافیه است. هم موزون و مقفی است و هم از درونهای شاعرانه برخوردار است: لالالالا، گل پونه، بابات رفته دلم خونه لالالالا، گل فندق بابات رفته سر صندوق
بعد دوم، بعد موسیقایی آن است. یعنی کسی لالایی را مثل شعر حافظ و یا یک شعر معمولی نمیخواند و اگر چنین بخواند لالایی نخوانده است. لالایی بیآهنگ، به کالبد بیجان میماند. بعد سوم، بعد تئاتری کار است. یعنی این لالایی حتی باید توأم با حرکت و کنش خاص خود باشد و همانند کار آوایی در تسهیل کاری به کار گرفته شود.»(سرامی، 1380 : 122) لالاییها، مانند همهی انواع ادب عامّه، سرشار از زندگی و واقعیتهای آن میباشد. مادر در لالایی ضمن نوازش کودک و تشبیه او به زیباترین مظاهر طبیعت و زندگی، از جور دنیا شکایت و گاه از همراهی زمانه، شادی میکند. لالایی، اپرت کوتاه و سادهای است که در فرمهای ملایم و آرام به خوانندگی مادر یا پرستار در کنار گهواره به اجرا درمیآید. این نوع خاص از آواز حتی بین اقوامی که موسیقی منظم و مشخص و نظام یافتهای ندارند نیز دیده شده است. هم مللی مثل ملتهای ایران، هند، آلمان و انگلیسی که موسیقی پیشرفتهای دارند، هم ملتهایی که از موسیقی پیشرفتهای برخوردار نیستند، مثل آفریقاییها، لالایی دارند. بنابراین میتوان لالایی را جزو بدترین آثار موسیقی جهان به حساب آورد. تداوم لالاییها ممکن است تداعی مسایل مختلفی مربوط به خانه و زندگی عمومی خانواده باشد مثل اینکه بابا چه میکند، خواهر چه میکند و زندگی ما چگونه میگذرد. به مطالبی که جنبهی عمیق فلسفی داشته باشد، در لالایی برخورد نمیکنیم. به نحوی خواهشها، دردها و آرزوهای مادر در آن مطرح میشود و بیانگر آرمان مادرهاست که میخواهند شکستهایی را که خوردهاند از طریق بچههایشان جبران کنند. یا مثلاً صحبت این است که پدر سر کار رفته است. به شکار رفته است. به دریا رفته است. به میدان جنگ رفته است. به مزرعه رفته است. با باغ رفته است. به سفر رفته است. ممکن است اوصاف گوناگون طبیعت باشد. مثلاً الان گلها خوابیدهاند، مهتاب دمیده است، ستارگان چشمک میزنند. باد میوزد. بهار شده است. زمین سرسبز است و یا توصیفاتی است از افراد خانواده یا مسایلی که به هر حال با زندگی معاصر بچه یا زندگی خانوادهی او رابطهای تنگاتنگ دارند.
[ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 3:12 عصر ] [ حبیب اله حاجی زاده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |